نگاه دوخته ام در نگاه رهگذران
تمام رهگذران چيزي از تو كم دارند
نظاره ي تو كجا ونگاه رهگذران
در ازدحام خيابان تو را شبي ديدم
كه ناپديد شدي در پناه رهگذران
مرا به ياد تو وبخت خود مي اندازد
لباسهاي سفيد وسياه رهگذران
بدون جلوه ي تو ميله هاي زندان است
خطوط پيرهن راه راه رهگذران
ميان غربت اين شهر كاش مي ديدي
جدال هر شب من با سپاه رهگذران
ولي بپرس ـاز اين مردم جنوب بپرس ـ
كه من چه ميكشم از قاه قاه رهگذران
هوای حوصله ابری است!...برچسب : نویسنده : sange-asyaba بازدید : 10